Joom!Fish config error: Default language is inactive!
 
Please check configuration, try to use first active language

دکتر خسرو خزاعی (پرديس); کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود
 

European Centre for Zoroastrian Studies

  • Plein écran
  • Ecran large
  • Ecran étroit
  • Increase font size
  • Default font size
  • Decrease font size
E-mail Print

دکتر خسرو خزاعی (پرديس); کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود


کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود
آيا زبانی که به آن " فارسی " می گوييم دوران واپسين خود را ميگزراند؟
اگر با چشم خود می خواهيد ببينيد که اين کشتار چگونه انجام می شود و چگونه برخی از" نويسندگان" و" روزنامه نگاران" با شمشير به جان واژه های بی پناه پارسی افتاده اند آزمايشی را بشما پيشنهاد می کنيم׃
اگر روزنامه، ماهنامه يا کتابی در دسترس تان هست بويژه آنهايي که در ايران نوشته شده اند باز کرده و جلوی خود بگزاريد. يک رويه کاغذ و دو مداد، يکی قرمز و يکی هم آبی دردست بگيريد. يکی از نوشتارها را به دلخواه خود گزينش کرده و بخوانيد. جلوی هر واژه پارسی يک نشانه آبی و جلوی هر واژه تازی(عربی) يک نشانه سرخ بگزاريد و پس از خواندن يک رويه نشانه های آبی و سرخ را بشماريد. خواهيد ديد که کمابيش هشتاد در سد از واژه ها با مداد سرخ نشانه گزاری شده. آزمايش ديگری هم باز بشما پيشنهاد ميکنيم : کوشش کنيد برای هر واژه تازی که نشانه سرخ گزاشته ايد واژه برابر پارسی آنرا پيدا کنيد. خواهيد ديد که دست کم برای 95 در سد از واژه های تازی که در آن نوشتار بکار برده شده، ميشود واژه پارسی برابر آنرا پيدا کرد. اگر امروز فردوسی بزرگ از گور خود بلند ميشد و يکی از اين نسکها يا روزنامه ها را ميخواند، گريان گريان باز بگور خود بازميگشت و شايد ميگفت " تفو بر تو ای چرخ گردون تفو".
فردوسی با چشمان خود ميديد که کاخی را که او با سروده های خود گزند ناپزير می پنداشت، که باد و باران هم توانايی ويران کردن او را نداشت چگونه بدست دوست نمايان نا آگاه در جامه دلسوزی با فرنام های " نويسنده " يا " روزنامه نگار "يا از همه بد تر « آموزگار زبان پارسی» تيشه بر ريشه اش زده ميشود. او خواهد ديد که چگونه اين بيچارگی فرهنگی و نا آگاهی، منش ايرانی را در هم شکسته و از او آفريده ای پاره پاره شده، سرگردان و گدامنش ساخته است. واژه گدامنش براستی زيبنده اين دسته از " نويسندگان " است. چون " آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا می کرد ".
آيا اين " نويسندگان " می دانند که با گدائی از زبان عربی و با بکاربردن هر واژه تازی، يک واژه پارسی برابر آنرا به کشتارگاه می فرستند يا بزبان ديگر بدست فراموشی می سپارند ؟ آيا آنها می دانند که با اين شيوه " نويسندگی " واژه تازی را جا انداخته و واژه پارسی برابر آنرا نا آشنا به گوشها می گردانند ؟
اگر براستی آنها با آگاهی اين کار را می کنند پس " وای بر ما " و اگر هم از روی نا آگاهی است " بازهم وای بر ما ".
دکتر خسرو خزاعی ( پرديس )

You are here: