Joom!Fish config error: Default language is inactive!
 
Please check configuration, try to use first active language

Persian - پارسی European Centre for Zoroastrian Studies کانون اروپائي براي آموزش جهان بيني زرتشت http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=category&id=25&Itemid=68&lang= Mon, 29 Apr 2024 18:34:44 +0000 Joomla! 1.5 - Open Source Content Management en-gb فروهر چيست ؟ http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=367%3A2011-06-28-14-38-03&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=367%3A2011-06-28-14-38-03&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= فروهر چيست ؟

 

 از دکتر خسرو خزاعي - پرديس

نقش " فروهر" که چندي از اروپائيان در گزشته آنرا با « اهورا مزدا» خداي زرتشت اشتباه گرفته بودند یکی از کهن ترين نمادهاي فرهنگ ایرانیان است.
اگر چه پيکره ظاهري آن تا اندازه اي از پيکره هاي مصري و آشوري الهام گرفته ولي درون مايه و تمام نماد هاي نيرومند آن در فرهنگ و انديشه زرتشت نزديک به 4000سال پيش ساخته و پرداخته شده است. هخامنشيان و ساسانيان از اين نقش بسيار استفاده کرده اند.

نمادهاي اين نقش مقدس ايرانيان را ميتوان به صورت زير بيان نمود

قرار دادن چهره یک پیرمرد روزگار ديده در این نگاره اشاره به شخص خردمند و دوست و راهنمائي است که راه پي ريزي يک زندگي شاد و خوشبخت را نخست در اين جهان خاکي نشان ميدهد و در اين راستا راه را براي پيوستن به « خانه سرود» يا بهشت اهورائي پس از مرگ فيزيکي باز ميکند.
از همين واژه فروهر که در اوستا «فرورتي يا فروشي» ناميده شده واژه انگليسي friend يعني دوست سر چشمه گرفته است. 

دست راست نگاره جهت خورشيد را نشان ميدهد که این اشاره به پيشرفت در روشنائي و پرواز بسوي نور است.
فروهر ميتواند هم از طرف راست در حرکت باشد هم از طرف چپ و اين بستگي به جهت نور دارد

 

 حلقه ای دردست چپ نگاره وجود دارد که « حلقه پيمان» ميباشد که نشان از عهد و پیمانی است که ميان انسان و اهورامزدا از يک سو، و ميان انسان و انسانهاي ديگر از سوي ديگر بسته میشود. حلقه های ازدواج که امروز در انگشت چپ ميکنند از همين نماد برگرفته شده.


بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره، نماد پرواز به سوی بالا و اشاره به پیشرفت وتازه کردن جهان در اين زندگي و سپس ادامه پيشرفت در فراسوي آن زندگي و حرکت بسوي اهورا مزداست.

بالها ي فروهر از سه رده شاهپر درست شده که نماد سه فروزه جاودانه جهان بيني زرتشت يعني انديشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک» است که انسانها را به بالا ميکشد.

در میان کمر مرد خردمند یک حلقه بزرگ قرار گرفته که اشاره به " دایره زمان" که هر دم در چرخش است مي باشد است. در هر لحظه زمان در گردش خود دو راه را پيش پاي انسانها ميگزارد ، يکي «خوب» يعني پيشرونده و پيشبرنده بسوي يک زندگي شاد و خوشبخت و ديگري« بد» يعني بازدارنده و پس برنده بسوي يک زندگي غم زده و نگون بخت. انسانها آزادي گزينش ميان اين دو راه خوب وبد، را دارند. «خوب» و «بد» معني خود را در رابطه با هدف انسانها در زندگي پيدا ميکند

 
. در آئين زرتشت هدف از زندگي پي ريزي يک زندگي شاد و خوشبخت است. بنا برا ين مردماني که ميخواهند در اين آئين گام بگزراند بايد راهي را برای زندگی برگزینند که در اين جهان خوشبخت زندگي کرده و پس از مرگ با رواني شاد در« خانه سرود» اهورا مزدا که در انديشه و وجدان هر انساني در درازاي زندگي او ساخته ميشود جاي بگیرند .

اين دو راه «خوب» و «بد» بوسيله دو رشته که يکي از طرف راست و ديگري از طرف چپ « دايره زمان» بيرون ميايند نمايان شده اين دو رشته نماد دو فروزه نيکي و بدي هستند که « همزاد» ميباشند و در انديشه بوجود ميايند . يکي « سپنتا مينو» نیروی هاي پيشبرنده و شادي افزاي اهورامزدا است و دیگری «انگره مینو» نشان نیرویهاي بازدارنده و غم آفرين اهریمنی ميباشند . انسان در میان دو نیروی خوبي و بدي قرار گرفته است و آزاد است يکي از آنها را گزينش کند . پس اگر از انديشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنتا مینو در کنار وی خواهد بود و او را به جلو خواهد کشاند. او هم در این دنیا خوب زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین با رواني شاد وخوشبخت زيست خواهد نمود .

دم پرنده مانند نگاره به صورت سه رده پر درست شده است که اشاره به انديشه بد ، گفتار بد و کردار بد دارد .آنها انسان را بسوي پائين ميکشند.
مي بينيم در يک نگاره گوچک، نياکان پر از دانش و دانائي ايرانيان چه اندازه خرد و بينش و انديشه نيروزا جاي داده اند.
دکتر خسرو خزاعي - پرديس

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Tue, 28 Jun 2011 14:36:34 +0000
persian http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=365%3Apersian&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=365%3Apersian&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Tue, 14 Jun 2011 20:11:22 +0000
 درفش شکوهمند و سرفراز کاویانی چیست؟ http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=363%3A2011-06-08-17-12-03&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=363%3A2011-06-08-17-12-03&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=  درفش شکوهمند و سرفراز کاویانی چیست؟

 دکتر کورش آريامنش 

 درفش کاویانی بیگمان یکی از پرارزشترین پرچمهای جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهریگری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه پرچمهای جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است درهیچیک از دیگر پرچمها در سراسر جهان یافت نمیشود.

 این پرچم از دل توده های مردم بیرون آمده و از یک پیشبند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران تازی به پا خواست، فراهم آمده است.

 این پرچم مردمی است و بدست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور بشمار آمده و پذیرفته گشته است. ولی همه پرچمهای دیگر جهان پیمانی (قراردادی) میباشند که از سوی گردانندگان کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جایی که من بیاد می آورم هیچ پرچمی در جهان با رأی مردم و همه پرسی برپا نشده است. ازین رو کمتر خواسته مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است.

 هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگها و نشانه های آن درونمایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه درونمایه (معنا و محتوا) خود را بهمراه داشت؛ زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.

۴- این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره برآن از دل توده های به خروش آمده برپا گردید.

۵- این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران وایرانی است.

۶- این پرچم کهن ترین پرچم جهانی میباشد که به دست ایرانی برافراشته شده است.پس در جهان هیچ پرچمی را نمیتوان یافت که اینهمه فراداد، بویژه فراداد نبرد با اهریمن و سرکوبی بیدادگری و رهایی کشور ازدست دشمن... همه را با هم داشته باشد. 

پس به جا و شایسته است که ما آنرا پرچم سرافراز خویش بدانیم و بر آن سر ستایش فرود آوریم. 

تاریخ نویسان در باره درفش کاویانی چه مینویسند؟

 تاریخ تبری" مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا " اختر کاویان" نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند.

مسعودی در " مروج الذهب " آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند. او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است (هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست) .

در " برهان قاطع " و " فرهنگ جهانگیری" آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت.

استاد " اسکارمن" مینویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکه های دودمان " فرته کاره " و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست. بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم وگوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند.

در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: 4600 سال یش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا 6600 سال پیش میرود.

 درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟

 فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم ،منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از " اختر کاویانی" یاد کرده است و در برپا خیزی " کاوه آهنگر" چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است:

پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه ضحاک ماردوش، به بزرگان بیخرد پیرامون ضحاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره فردوسی بزرگ چنین میسراید:

بر او انجمن گشت بازارگاه

 چو کاوه برون شد ز درگاه شاه 

جهان را سراسر سوی داد خواند

همی بر خروشید و فریاد خواند

 

بپوشند هنگام زخم درای

از آن چرم کاهنگران پشت پای

 همانگه ز بازاز برخواست گرد

همان کاوه آن بر سر نیزه کرد

 همانطور که در گفتار پیش گفته شد، کاوه بسوی فریدون میشتابد و او را می یابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین میخوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم بر درفش کاویانی برسر نیزه که به جنبش درآورنده مردم پر خروش بود ارج مینهد و آنرا غوته ور در زر وسیم گوهری تابناک میکند:

 سراندر کشید و همی رفت راست بدانست خود کافریدون کجاست

به دیدنش آنجا و برخاست غو بیامد به درگاه سالارنو

به نیکی یکی اختر افکند پی چو آن پوست بر نیزه بردید کی

ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم بیاراست آنرا به دیبای روم

همی خواندش کاویانی درفش فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش

 این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی میگیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند.

 از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد:

 به شاهی به سر بر نهادی کلاه از آن پس هرآنکس که بگرفت گاه

برآویختی نو به نو گوهران برآن بی بها چرم آهنگران

بر آنگونه گشت اختر کاویان ز دیبای پرمایه و پرنیان

جهان را ازو دل پر امید بود که اندر شب تیره، خورشید بود

همی بودنی داشت اندر نهان بگشت اندرین نیز چندی جهان

 رنگهای درفش کاویانی

 بررسیها و پژوهشگرهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود.

بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند. رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند.

فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:

 همی خواندش کاویانی درفش

فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش

 فردوسی در جایی دیگر نیز به همین سه رنگ انگشت میگذارد و میسراید:

 ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش

هوا شد بسان پرند درفش

 

درونمایه رنگهای درفش سرفراز کاویانی چیست؟

 رنگ سرخ

رنگ سرخ رنگ روز " تیر" سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن "چهارشنبه" میگویند. " تیر" نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است.

این رنگ بر روی پرچم کنونی که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه خانواده بنی امیه و بنی هاشم میباشد، دیده میشود.

 رنگ زرد

رنگ زرد رنگ روز " مهر" پایان هفته است که امروز به آن " یکشنبه" میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز " مهر تابناک" میباشد. این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است.

 رنگ بنفش

رنگ بنفش رنگ " اورمزد" چهارمین روز هفته است که امروز به آن " پنجشنبه" میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است .

 سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان

 درفش کاویانی که نماد فر و شکوه آزادی سربلندی و بزرگی ایران زمین بود بدبختانه در هزار و چهارسد سال پیش در تازش تازیان به ایران از دست رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافاشته نشد و این اندوه بر دل افسرده ایران پرستان همچنان برجا ماند.

امروز بسیاری آنرا به دست فراموشی سپرده اند گروهی از آن یاد نمی آورند، دسته ای آنرا نمیشناسند، برخی بی انگار مانده اند... که همه اینها سخت دردآور و تلخ و رنج دهنده اند.

درباره سرنگونی درفش کاویانی و ارزش آن بلعمی (ترجمه تاریخ تبری رویه 30) مینویسد:

"چون مسلمانان خزینه ملوک عجم غارت کردند، آن درفش پیش عمرابن الخطاب بماند. پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست بسوختند."

تبری در " تاریخ تبری" رویه 1600 تا 1603پوشینه چهارم، مینویسد که در جنگ قادسیه ضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آنرا به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست هزار درهم بود.

مسعودی (مروج والذهب و معادل الجوهر رویه 82 و 83) مینویسد:

" تا زمان یزدگرد سوم آنرا با رستم فرخزاد به سال ۱۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش بدست ضررین الخطاب فهری افتاد و به در هزار هزار دینار تقویم شد. بقولی تصرف درفش بروز فتح مدائن و بقولی به روز فتح نهاوند در سال 16یا 19 یا 20 هجری بود."

 ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس، رویه32 تا ۳۹) مینویسد:

درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، علم مقدس ایران بود تا در جگ قادسیه بدست عربی از قبیله نخع افتاد. سعدابن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمرابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آنرا از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان تقسیم کردند.

نیازی به گفتن نیست که تازیان چه کشتاری از ایرانیان کردند و با آوردن دین بیابانی خود به سرزمین مهر و مردمی و نیکی و نیکخواهی، چه زشتی و بدبختی و تبهکاریهایی که نیافریدند و چگونه روزگار ایران و ایرانی را سیاه کردند، به گونه ای که پس از هزارو چهارسد سال هنوز نتوانسته ایم از چنگ این آیین سیاه و از چنگ تازیان و تازی زادگان رهایی یابیم. با فرو افتادن درفش کاویانی و سوزانده شدن آن، گذشته شکوهمند ایران نیز به زیر زبانه های آتش فرو رفت و به خاکستر نشست.

امروز روزی است که این درفش سرفرازی که هزار و چهارسد سال است سرنکون شده و با فرو افتادن خود، بدبختی و سیه روزی برای مرم و کشور ما آفریده شده است، دوباره برپا گردد تا فرخندگی و بزرگی و گران منشی از دست رفته دوباره به چنگ آید.

امیدواریم همه ایران پرستان به یاری برخیزند و برای دوباره زنده کردن دلاوریها و جانباختگان راه ایران زمین نیرو و توانایی مردمی و نیکوخواهانه نیاکان سربلندمان، گذشتها و رادمردیها و مهربانیها و مهرورزیهای بزرگان و بهمنشان نیک نژاد و تباران والاگوهرمان و سرانجام برای سرداران دلیر و سپهسالاران جانباز آریایی که از مرز و بوم مهر و اهورا پاسداری نموده و در این راه گاه جان باخته اند، نماد شکوهمندشان را که به آن سرفراز و خوشبخت بودند و بدست تازیان بدکیش واژگون شده است، از نو برافرازند.

در این راه جوانان باید پیشگام شوند و درفش کاویانی باید بر دوش دختران و پسران جوان برافراشته گردد. به امید این روز بزرگ که چندان هم دور نیست.

 دکتر کورش آريامنش

 تاريخ ترور 27 مه 1996

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Wed, 08 Jun 2011 17:09:09 +0000
گاتها، سروده هاي اهورائي زرتشت، http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=360%3A2011-05-30-18-32-28&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=360%3A2011-05-30-18-32-28&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= کتاب گاتها، سروده هاي اهورائي زرتشت، به برگردان دکتر خسرو خزاعی(پرديس) روي سايت گزاشته شد

کتاب مقدس و اندیشه برانگيز گاتها، سروده هاي اهورائي زرتشت به برگردان دکتر خسرو خزاعی (پرديس) را بروي سايت گزاشته شد

در راستای کشش بی سابقه ايرانيان به آئين زرتشت و براي پاسخ به در خواست پي در پي ايرانيان درون مرزي که نتوانسته اند در ايران کتاب مقدس و اندیشه برانگيز گاتها سروده هاي اهورائي زرتشت، به پژوهش و برگردان دکتر خسرو خزاعی پرديس را پيدا کنند « کانون اروپائي براي آموزش جهان بيني زرتشت » افتخار دارد که نسخه پارسي آنرا به صورت پي د اف بروي اين سايت بگزارد

برای خواندن ، روی جلد کتاب در زیر کليک کنيد

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

  اگر خواستار خرید این کتاب و دریافت آن با پست هستید

بها برای اروپا ۱۵ یورو و برای آمریکا و سایر کشورها ۲۳ دلار آمریکایی می‌باشد

 مبلغ را یا در پاکت گزاشته و به نشانی‌ کانون بفرستید

European Centre for Zoroastrian Studies
7 Galerie de la Reine, 1000 Brussels-Belgium

یا به حساب کانون در زیر واریز نمائید

Fortis Bank, Dieweg 99, 1180 Brussels- Belgium
Account No. IBAN: BE79 0014 0101 3133
BIC: GEBABEBB

خواهش می‌کنم از فرستادن چک خود داری کنید چون نیمی از مبلغ را بانک برای دستمزد خود بر می‌دارد و یک ماه هم برای واریز آن طول میکشد 
اگر چنانچه نیاز به آگاهی‌ بیشتر در این راستا داشتید با شماره تلفن و یا ای‌ میل زیر با کانون  تماس بگیرید ، با سپاس فراوان

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Mon, 30 May 2011 18:30:10 +0000
دوره چهار گانه « پايه های بنيادين جهان بينی زرتشت» http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=343%3A-l-r&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=343%3A-l-r&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=  دوره چهار گانه « پايه های بنيادين جهان بينی زرتشت»

بيانه
به آگاهی هموندان و دوستارانی که هنوز دوره چهار گانه « پايه های بنيادين جهان بينی زرتشت» را نديده اند ميرسانيم که اين دوره بزبان فارسی در روز های زير برگزا ر خواهد شد:


1 . يکشنبه 9 ژانويه 2005 ساعت سه و نيم پس از نيمروز
2. يکشنبه 16 ژانويه 2005 ساعت سه و نيم پس از نيمروز
3. يکشنبه 23 ژانويه 2005 ساعت سه و نيم پس از نيمروز
4. يکشنبه 30 ژانويه 2005 ساعت سه و نيم پس از نيمروز

ياد آوری ميکنيم که پيمودن اين دوره چهار گانه که رويهم رفته 8 ساعت ميباشد و برای هموندان اجباری است.
شناخت آن ، نه تنها يک راه و دورنمای نوينی را در زندگی روزانه آنها خواهد گشود، بلکه برای تمام هموندان کانون يک وظيفه است. اين دوره برای هموندان رايگان می باشد.
خواهش ميکنيم آمدن خود را به آگاهی ما برسانيد.

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 20:02:59 +0000
گزارش هفتمين همايش پژوهش در فرهنگ زرتشت و تمدن باستان ايران و کشورهای آسيای ميانه http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=342%3A2011-05-21-20-01-11&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=342%3A2011-05-21-20-01-11&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=
گزارش هفتمين همايش پژوهش در فرهنگ زرتشت و تمدن باستان ايران و کشورهای آسيای ميانه
 
کانون اروپائی برای آموزش جهان بينی زرتشت
ارمغان ميکند
گزارش هفتمين همايش پژوهش در فرهنگ زرتشت و تمدن باستان ايران و کشورهای آسيای ميانه
از چهارشنبه 27 اکتبرتا 31 اکتبر 2004



• 32 نفر از بهترين کارشناسان که از 13 کشور آمده بودند در درازای 5 روز و 8 ساعت در روز تمام جنبه های زرتشت شناسی و فرهنگ کهن ايران و کشور های آسيای ميانه را بازرسی و برسی کردند

• 18 نفر در برابر انبوهی از جمعيت در کانون سدره پوشی نمودند و4 نفر گواه گيری ( همسر گزينی) کردند.

• پنجشبه شب 28 اکتبر به افتخار ميهمانانی که از خارج آمده بودند و برای معرفی «کانون اروپائی برای آموزش جهان بينی زرتشت» ، کانون ضيافت گرم و دوستانه ای را در مکان خود که در دل تاريخی و زيبای بروکسل واقع شده برگزار کرد.

• شنبه شب30 اکتبر در چهار چوبه همايش درآمفی تئاتر دانشگاه يک شب فراموش نشدنی در دو بخش با شرکت بيش از 300 نفر و هنرمندانی که از سراسر اروپا دست چين شده بودند بوسيله کانون ارمغان شد: رقص در هفت صحنه بر سروده های عاشقانه از نظامی گنجوی« خسرو و شيرين» و فردوسی توسی « سهراب و گرد آفريد» و موسيقی گاهانی ايرانی مورد استقبال بسيار زياد قرار گرفت .

گسترده ای گزارش ها
به فراخواني کانون اروپائی برای آموزش جهان بينی زرتشت در بروکسل –بلژيک از چهارشنبه27 اکتبر تا يکشنبه 31 اکتبر 2004 در زير يک سقف 32 نفر از بهترين پژوهش گران و دانشمندان در زمينه زرتشت شناسی و تمدن ايران باستان از 13 کشور آمريکا، انگلستان، فرانسه، ايران، افغانستان، سوئد، نروژ، دانمارک، آلمان، اسرائيل، بلژيک، استراليا ،اسپانيا همراه با بسياری ديگر از مهمانان گرانمايه، کوشندگان فرهنگی و دوستداران از 17 کشور گوناگون در سالن سخنرانی دانشگاه بروکسل در بلژيک گرد هم آمده بودند تا برای 5 روز آخرين پژوهش های خود را بگوش همگان برسانند، با يکديگر ديدار تازه کنند يا با هم آشنا شوند .
در اين همايش جای 13 نفر از پژوهشگران تاجيکی که برای شرکت در همايش نام نويسی کرده و خود را برای آمدن آماده کردند خالی بود، دليلش دير کرد برای گرفتن رواديد (ويزا) بود. تا آخرين روز هم آنها که هم بليط هواپيمای خود را رزو کرده و هم برای آنها در بروکسل هتل گرفته شده بود هنوز اميدوار بودند که ويزای آنها در شهر دوشنبه آماده شود و حتی برای يک روز هم که شده به همايش بيايند. ولی بدبختانه با تمام کوششی که شد، به جهت کاغذ بازی و سختگيريهای بی مورد رواديد آنها سر موقع نرسيد.
به هر روی يک نگاه کوتاه به جمعيت درون سالن کافی بود تا به وجود نخبگان فرهنگ ايران در اين همايش پی برده شود و اين لحظاتی بود که بسيار کم پيش می آيد.
کيفيت اين همايش و افرادی که آمده بودند به ا ندازه ا ی زياد و پر احساس و چشم گير بود که بزرگترين و پرتيراژ ترين مجله انگليسی زبان بلژيک « بولتن» در دو صفحه و با تيتر درشت نوشت « هزاران ايرانی برای شرکت در همايش جهانی فرهنگ زرتشت به بروکسل آمده اند !». البته واژه « هزاران » درست نبود .و روزنامه نگار هم نتوانست برای اين اشتباه توضيحی بدهد جز اينکه قول داد در شماره آينده خود آنرا درست کند. ولی همين موضوع سبب گرديد تا راديو و تلويزيون های گوناگون از جمله تلويزيون روسيه در خواست مصاحبه و تهيه گزارش کنند.


همايش در ساعت9.30 بامداد با سخنان خوش آمد دکتر خسروخزاعی(پرديس) دبير «کانون اروپائی برای آموزش جهان بينی زرتشت» همايش آغاز و گشايش گرديد. در درازای سخنان خود ايشان از شاد روان
دکتر خانک عشقی صنعتی(مهرداد پارسی) که سال گزشته به گونه ناگهانی درگزشت و يکی از ياران باوفای اين همايشها بود تجليل کرد، سپس نامه ای را که پرفسور ژک دوشن گيمن که در سد کيلومتری بروکسل زندگی می کند، به همايش فرستاده بود و به علت بيماری و کهن بودن سن
( 94 ساله ) نتوانسته بود در همايش شرکت کند خوانده شد. در نامه شاد باش خود به شرکت کنندگان در همايش ايشان نوشته بود:
« زمانی که من بوسيله اعليحضرت آريا مهر به کاخ گلستان برای معرفی نخستين جلد کتاب
« اکتا ايرانيکا» دعوت شده بودم متوجه سخنان چند داشجويی که آنها هم مانند من در سالن بزرگ کاخ در انتظار آمدن شاه بودند شدم. يکی از آنها از دوستش پرسيد آيا کتابی در باره آيين کهن ايران وجود دارد؟ دوستش به او پاسخ داد بلی. يک نفر بنام دوشن گيمن آنرا نوشته ولی چند سالی است که او مرده! من که سخنان آنها را می شنيدم گفتم دوشن گيمن من هستم و زنده در برابر شما ايستاده ام. امروز 40 سال از اين ماجرا می گزرد و من هنوز زنده هستم تا به شما سروران گرامی بهترين شاد باشها را ارمغان کرده و آرزوی پيروزی اين همايش را بکنم» .
پس از شاد باشها و ياد اوری برنامه همايش، نخستين سخنران دکتر شجاع الدين شفا که از فرانسه آمده بودند پشت تريبون قرار گرفتند. موضوع سخنان ايشان "اوستی ها" و سهم انها در گسترش ايران بود. سخنران شرح داد که اوستی ها که از مردمان ايرانی زبان قفقاز هستند و يکی از جمهوری های شوروی سابق را درست می کنند، چگونه در درازای سده ها در گسترش فرهنگ و زبان ايرانيان نقش مهمی ايفا کردند.
پس از دکتر شجاع الدين شفا، خانم فتانه فريد که از کاليفرنيا به بروکسل امده بودند رشته سخن را درباره نقش زن "در دين بهی" در دشت گرفنتد ايشان ياد آور شدند که زن و مرد در آيين زرتشت کاملن برابر هستند و هيچ کدام بر ديگری برتری ندارند.
پس از پايان سخنرانی خانم فريد فيلم 15 دقيقه ای و زيبای "فرمان آزادی کورش بزرگ" که به مناسبت سه هزار سال فرهنگ زرتشت بوسيله يونسکو برگزار شده بود نشان داده شد. اين فيلم در واشنگتن از سوی انجمن زرتشتيان مقيم آن شهر تهيه شده که به کانون ما يعنی کانون اروپايي برای آموزش جهان بينی زرتشت فرستادند در اين فيلم رقص بسيار زيبايي که از دوران هخامنشييان الهام گرفته شده بود و موسيقی گيرنده ای که آن را همراهی می کرد بسيار مورد توجه قرار گرفت. ما بار ديگر از انجمن زرتشتيان شمال آمريکا که اين فيلم را با پست فوری برای ما فرستادند سپاسگزاريم.
پس از نمايش اين فيلم و آسودگی و صرف قهوه و چای و نوشيدنيها آقای آتور ترابی که نوازنده ستار و موسيقی دان هستند و مقيم فرانسه می باشند سخنرانی خود را درباره "ساختار موسيقی گاتها و پيوند آن با وداهای هند" آغاز کردند. چندی از زبان شناسانی که در همايش بودند با نتيجه گيری ايشان که می گفتند وزن درگاتها پيدا نکرده اند همسو نبودند.
پاسخوری اين بخش از برنامه بامدادی بوسيله خانم سوسن بهنام از فرانسه انجام گرفت و ساعت يک پس از نيمروز همگی برای صرف نهار به رستوران دانشگاه روانه گشتند.

سخنرانی های روز چهارشنبه پس از نهار در ساعت 14.30 با سخنان دکتر آبتين ساسانفر از فرانسه درباره آيين مزديسنا و تفاوت آن با آيين زرتشتی آغاز شد. در اين سخنرانی ايشان به چند نکته از اختلافهای مهم ميان آيين مزديسنا و زرتشتی انگشت گزاشت.
پس از آن دکتر منوچهر تهرانی از آلمان درباره جهان بينی ايرانی و تطور خط فارسی سخنان آموزنده ای بيان کرد.
پس از سخنرانی ايشان برای 20 دقيقه آسودگی اعلام شد و قهوه و نوشيدنی داده شد.
سپس آقای حسين لاجوردی درباره ايران باستان امروز و فردا گفتگو کردند و آمارهايی ارائه دادند که بسيار بحث برانگيز شد، و درگيری انديشه ای کوتاهی با عده ای از پرسشگران پيش آمدکه کمی به درازا کشيد.
پاسخوری اين بخش از برنامه بوسيله خانم ژاله دفتريان از فرانسه اجرا گرديد.
سخنرانی های روز چهارشنبه در ساعت 18.30 پس از نيمروز به پايان رسيد.

روز پنجشنبه 28 اکتبر مانند روز پيشين سخنرانی ها از ساعت 9.30 دقيقه با سخنان دکتر علی اکبر جعفری از آمريکا آغاز شد. سخنان ايشان که برای نخستين بار ايراد می گرديد درباره جای پای هخامنشيان در شاهنامه فردوسی بود در درازای اين سخنرانی دکتر جعفری چندی از انديشه های شاهنامه را با داده های باستان شناسی مقايسه کرده و نتيجه های نوينی از تاريخ بدست آورده اند که جا دارد درباره آنها بيشتر پژوهش شود.
پس از پايان سخنان دکتر جعفری که نزديک به يک ساعت به درازا کشيد، دکتر خسرو خزاعی(پرديس) از بلژيک درباره نبرد مسيحيت با زرتشت يا پايان 2000 سال کژ پنداری سخنان خود را آغاز کردند. او درباره ريشه های تاريخی اين نبرد که 2000 سال به درازا انجاميد و در دوران ما کم کم کليسای مسيحی بوسيله چندی از اشخاص با نفوذ خود دست دوستی به سوی زرتشتيان دراز کرد.
پس از اين سخنرانی برای 15 دقيقه آسودگی داده شد.
سپس بابک اسحاقی جوان پر شوری که از اسرائيل آمده بود درباره آتش زرتشت در خانه يهودی و مسيحی يک سخنرانی احساسی ايراد کرد، او در درازای سخنان خود يادآوری کرد که چگونه کورش بزرگ در شش سده پيش از ميلاد مسيح ملت يهودی را از اسارت نجات داد و بازماندگان او معبد و شهر اورشليم را بازسازی کردند، او گفت که يهوديان ايرانی مقيم اسرائيل خود را از هر ايرانی، ايراني تر می دانند.
پس از اين سخنرانی خانم مهری شاه حسينی از ايران درباره رابعه و عشق گفتگو کردند، اين بانو که خود شاعر است چندی از چکامه های زنهای شاعر گزشته را خواند.
سخنرانی ها در ساعت يک پس از نيمروز به پايان رسيد و همگی برای نهار مانند روز گزشته به رستوران دانشگاه سرازير شدند.
پاسخور اين بخش از برنامه به عهده خانم زويا مجد از سوئد واگزار شد.
پس از نهار سخنرانی ها در ساعت 14 پس از نيمروز دوباره از سر گرفته شد، و خانم شهين سراج از فرانسه گفته های خود را درباره اندرزنامه آزرباد مهر اسپندان و شعر بهار برای شنوندگان خواندند.
وسپس نوبت به آقای مهمند شيدرنگ که از آلمان آمده بودند رسيد. سخنرانی آموزنده ايشان درباره انگرا مينو يا اهريمن بود. پس از اين سخنرانی آسودگی اعلام شد و با چای و نوشيدنيهای گوناگون از مهمانان پزيرايی شد. پس از آسودگی دکتر شجاع الدين شفا که فيلمی را همراه خود با موضوع اسناد درباره يک فرهنگ نامه معرفی و سپس بنمايش گزاشت. اين فيلم که بمدت نزديک به يک ساعت بدرازا کشيد درباره مدارکی بود که تازگی بدست آقای شفا رسيده. ايشان در سخنان خود گفت که اگر امکانات پيدا شود می خواهند آنها را بچاپ برسانند. اين برنامه در ساعت شش و نيم بپايان رسيد.
پاسخور اين بخش از برنامه آقای آزاد اقوامی بودند.
سپس تمام سخنرانان و ميهمانانی که از خارج آمده بودند به مهمانی که کانون اروپايی برای آموزش جهان بينی زرتشت به افتخار آنها ترتيب داده بود فرا خوانده شدند. اين مهمانی در محيطی بسيار گرم و دوستانه که با شمعهای گوناگون و سفره ای بسيار رنگين در سالن کانون که در دل تاريخی و زيباترين مکان در بروکسل قرار دارد، بسيار مورد توجه حاضرين قرار گرفت. پيش از صرف شام، دکتر خسرو خزاعی (پرديس) کانون را به مهمانان معرفی کرد و از سابقه تاريخی اين مکان و سازماندهی کانون و نقش آن در پيشبرد انديشه و جهان بينی زرتشت گفتگو کرد. در ساعت دوازده نيمه شب مهمانی به پايان رسيد و همگی به هتلهايشان بازگشتند.
روز جمعه 29 اکتبر سخنرانی ها با سخنان آقای هومر آبراميان که از استراليا آمده بودند درباره رستم و سهراب از ديدگاه زرتشت آغاز شد. سخنرانيها بخاطر اعتصاب خودروهای همگانی و نبود تاکسی، يکساعت ديرتر آغاز گرديد.
سپس موبد کامران جمشيدی از سوئد درباره انسان و آگاهی از ديدگاه زرتشت سخن راند و با اسلايد آموزش های زرتشت را برای شنوندگان بازگو کرد.
پس از پايان سخنان کامران جمشيدی مدت بيست دقيقه آسودگی اعلام شد نوشيدنی صرف گرديد.
سپس دکتر محمد عاصمی از آلمان سر دبير مجله کاوه سخنان خود را درباره آيا زرتشت پيامبر بود؟ آغاز کرد. ايشان با بهره برداری از نوشته های آقای جلال الدين آشتيانی نتيحه گيری کرد که زرتشت نه پيامبر از نوع پيامبران سامی بود و نه دين از نوع اديان سامی آورد بلکه او بنيان گزار انديشه ای هست که بر پايه خرد پی ريزی گرديده..
اين سخنرانی در ساعت يک پس از نيمروز به پايان رسيد و مهمانان برای صرف ناهار به رستوران دانشگاه رفتند.
پس از ناهار، از ساعت دو و نيم دوباره سخنرانی ها آغاز شد. نخستين سخنران دکتر مسعود ميرشاهی سخنان خود را درباره روان و تن از ديدگاه پزشکان دوره ساسانی آغاز کرد و مطالبی را در اين رابطه با اوستا در ميان گزاشت.
پس از او هوشنگ اعتضاد از فرانسه درباره معماری دامغانی(ديروز و امروز) سخنان خود را ايراد کرد. ايشان که شهر شناس هستند، سخنرانی خود را بر روی استفاده از آثار تاريخی برای رونق توريستی يک شهر استوار کرده بودند. سپس آقای قاسم طالب زاده ويلونيست و آهنگساز از بلژيک درباره موسيقی در اشعار حافظ گفتگو کرد.
پاسخور اين روز خانم پروين وزيری بودند.
سخنرانی ها در ساعت 19 به پايان رسيد و برنامه شب شعر از ساعت 20 آغار و تا ساعت 23 شب ادامه پيدا کرد، اين برنامه بوسيله مسعود سپند که از آمريکا آمده بودند رهبری شد. در اين برنامه بسيار گرم و شاعرانه که با شمع و گل تزئين شده بود، خانم مهری شاه حسينی از ايران، مازيار قو يدل از سو ئددکتر ونديداد گلشنی از انگلستان، پيروز از بلژيک، بابک اسحاقی از اسرائيل، مسعود سپند از آمريکا و بانو همايون از آلمان با چکامه های نغز خود مجلس را گرم نمودند.
روز شنبه بامداد 30 اکتبر، روز آزاد برای ديدار از بروکسل اعلام گرديد. ولی از ساعت 14 پس از نيمروز مراسم سدره پوشی و همسر گزينی بوسيله موبدان خانم فريد، دکتر جعفری و آقای جمشيدی در مکان کانون اروپايي برای آموزش جهان بينی زرتشت انجام گرفت. در درازای اين مراسم 18 نفر به آيين زرتشت گرويدند و دو زوج گواه گيری نمودند. کانون مملو از جمعيت بود به گونه ای که گنجايش برای ورود اشخاص تازه ای بدرون کانون نبود. اين مراسم ساعت 19 پس از نيمروز به پايان رسيد.
از ساعت 20 پس از نيمروز برنامه فراموش نشدنی در آمفی تئاتر بزرگ دانشگاه بروکسل که به افتخار اين همايش ترتيب داده شده بود درد دو بخش به نمايش گزاشته شد، در بخش نخست رقص در هفت صحنه بر سروده های عاشقانه از نظامی گنجوی« خسرو و شيرين» و فردوسی توسی « سهراب و گرد آفريد» بوسيله شاهرخ مشکين قلم- کرين هروگنزالس و سميرا که از پاريس آمده بودند اجرا گرديد و مورد استقبال زياد قرار گرفت .
در بخش دوم، موسيقی گاهانی ايرانی بوسيله خانم سروش ايزدی ( از اتريش) استاد جلال اخباری (از فرانسه) و آقا ی دادمهر ( از بلژيک) با مهارت اجرا شد. اين برنامه با شکوه که رويهم سه ساعت به درازا کشيد مورد استقبال بی اندازه زياد شرکت کنندگان اروپايي و ايرانی که بسياری از راههای بسيار دور آمده بودند، قرار گرفت.

روز يکشنبه 31 اکتبر که آخرين روز همايش بود بوسيله آقای حسن مکارمی از فرانسه درباره حافظ و عشق دو جهان در ساعت 10 بامداد آغاز شد. ايشان از دو جهان مادی و مينوی از ديدگاه حافظ گفتگو کردند.
سپس دکتر ونديدا گلشنی از انگلستان درباره خواب نوشين و آخرين نوشتارهای خود سخن راندند. و پس از آن خانم ليلي کامگار پارسی از فرانسه نوشته های خود را درباره جايگاه ويژه شاهنامه فردوسی و شاهنامه شناسی در فرهنگ هند اروپايی خواندند.
اين سخنرانی در ساعت يک و 15 دقيقه پس از نيمروز به پايان رسيد و به علت بسته بودن رستوران دانشگاه روز يکشنبه برای نهار خوراک و نوشيدنی در مکان سخنرانی در دسترس سخنرانان و مهمانان گزاشته شد.
پس از نهار آقای رسول باوری که از استادان سابق دانشگاه کابل بود سخنان خود را درباره بازسازی مجسمه های باميان آغاز کرد. و نتيجه گيری اين بود که اين مجسمه ها که در کوه تراشيده شده بودند قابل بازسازی نيستند. پس از ايشان آقای دادمهر از بلژيک که از نوازندگان تمبک می باشند درباره موسيقی و ريتم و هنر تمبک نوازی گفتگو کرد.
سپس آقای کيوان خسروانی که از فرانسه آمده بودند درباره استادان هنرهای دستی و رابطه آنها با پوشاک ايرانی سخن داندند. ايشان که اسلايدهای گوناگونی از لباسهای فرح (شهربانو) ديبا نشان دادند گفت که چه کارهای زيبايی هنرمندان ايرانی اگر به آنها امکان داده شود، می توانند بکنند. سر انجام خانم زهره اسکندری که قرار بود درباره ساختمان بندی زبا گاتهايی از ديدگاه دانش موسيقی و فلسفه سرودهای مقدس گفتگو کنند به واسطه نبودن زمان کافی درباره موضوع های گوناگون در رابطه با همايش گفتگو کردند. پاسخور اين بخش از برنامه آقای مازيار قويدل بودند.
سخنرانی ها به زبان فارسی در ساعت 18 پس از نيمروز به پايان رسيد و سپس برنامه سخنرانی ها به زبان های فرانسه و انگليسی آغاز شد.
در درازای اين بخش خانم مونيک زتلاوی که تاريخدان فرانسوی هستند و از پاريس به اينجا آمده بودند و دکتر جعفری و خانم فتانه فريد و دکتر خسرو خزاعی (پرديس) برای شنوندگان فرانسوی و انگليسی زبان يک جمع بندی از کنگره همراه با چند سخنرانی ارائه دادند. خانم مونيک زتلاوی که يهودی می باشد نويسنده چند کتاب دباره زرتشت و آيين يهودی است، ايشان در شنبه 30 اکتبر در کانون سدره پوشی کردند و به آيين زرتشت رو آوردند. سخنرانی ايشان درباره 2500 سال رابطه ميان آيين زرتشت و يهودی بود. سپس آقای دکتر جعفری درباره شاهنامه گفتگو کردند و خانم فريد در باره زن و برابر بودن زن و مرد در آيين زرتشت سخن راندند و دکتر پرديس در رابطه با تأثير جهان بينی زرتشت بر مسيحيت گفتگو کردند. سپس يک بانوی هندی زرتشتی ( پارسی) ديدگاه خود را در باره پارسيان هند بيان نمود و گفت که پارسيان نياز به تحول دارند.
اين برنامه در ساعت 21 شب به پايان رسيد. در اين زمان پايان هفتمين همايش پژوهش در فرهنگ باستان و زرتشت بوسيله دبير همايش دکتر خسرو خزاعی (پرديس) پس از اعلام شد. او در پاِيان سخنان خود از تمام همکاران خود برای برگزاری اين همايش سپاسگزاری کرد و گفت « در پايان اجازه می خواهم که از همکاران «کانون اروپايي برای آموزش جهان بينی زتشت» خانم کريستين ويندال، خانم ژاله دفتريان، آقای آريا آزرمنش، خانم شبنم شاهين نيا، آقای کيانوش شفيعی و بهرام. همچنين ، آقای مازيار قويدل از سوئد، آقای ميرفطروس از پاريس و آقای اردوخانی از بروکسل (که ميزبانی دکتر فرهنگ مهر و خانمشان را بعهده گرفتند) گرمترين سپاسهای خود را ارمغان کنم و از کوششهای آنها برای پيروزی اين همايش قدر دانی نمايم».
در اين همايش خارج از سخنرانان چهره ها يا نامهای آشنای کوشندگان پر ارج فرهنگی که از راه دور آمده بودند زياد
به چشم ميخورد. از جمله: آقای منوچهر فرهنگی از اسپانيا، دکتر فرهنگ مهر و خانمشان بانو پريچهرو آقای الايار دبستانی از آمريکا، بانو مهر افزون ساسان فر ، بانو ليلی حاج عظيمی، بانو ژاله دفتريان و بانو سوسن بهنام از فرانسه، آقای پارسا شيرخانی از نروژ، آقای مازيار قويدل و بانو زويا مجد از سوئد، بانو پور چيستا از انگلستان، آقای مير فطرس، بانو يزدان ستا ، بانو حقيقتی ، بانو ليلا تهرانی، آقای برهنه مرسوم و آقای سهراب موبد از آلمان، آقای مهر مهر آئين و آقای اسکندر سلطانی ( آريو) از هلند. يادآوری ميکنيم که آقای آريو فيلمبردار هستند واز سخرانيها فيلمبرداری کردند. کسانی که مايل به دريافت کپي از برنامه ها هستند ميتوانند به نشانی پست الکترونيکی ايشان تماس بگيرند: info@simorghfilm.com

بخش آگاهی رسانی کانون اروپايي برای آموزش جهان بينی زرتشت

فرتور های (عکسهای) اين همايش را  تماشا کنيد

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 19:56:10 +0000
سخنرانی ها http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=341%3A2011-05-21-19-40-27&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=341%3A2011-05-21-19-40-27&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= سخنرانی ها

                                 سخنرانی دکترخسروخزاعی(پردیس)در کپنهاک،۷ آگوست ۲۰۱۱

موسيقی گاهانی ايرانی،سخنرانی و نمايش همراه با سنتور استاد جلال اخباری

چکیده ای از سخنرانی مهم دکتر خسرو خزاعی ( پردیس ) در يونسکو در پاريس

یک نکته اندیشه برانگیز در سخنرانی دکتر خسرو خزاعی در پاريس

راز پيشرفت جامعه يهوديان درکشورهای بيگانه

گزارش هفتمين همايش پژوهش در فرهنگ زرتشت و تمدن باستان ايران و کشورهای آسيای ميانه

دوره چهار گانه « پايه های بنيادين جهان بينی زرتشت»

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 19:38:59 +0000
دکتر خسرو خزاعی (پرديس); کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=340%3A2011-05-21-18-28-57&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=340%3A2011-05-21-18-28-57&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= دکتر خسرو خزاعی (پرديس); کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود


کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود
آيا زبانی که به آن " فارسی " می گوييم دوران واپسين خود را ميگزراند؟
اگر با چشم خود می خواهيد ببينيد که اين کشتار چگونه انجام می شود و چگونه برخی از" نويسندگان" و" روزنامه نگاران" با شمشير به جان واژه های بی پناه پارسی افتاده اند آزمايشی را بشما پيشنهاد می کنيم׃
اگر روزنامه، ماهنامه يا کتابی در دسترس تان هست بويژه آنهايي که در ايران نوشته شده اند باز کرده و جلوی خود بگزاريد. يک رويه کاغذ و دو مداد، يکی قرمز و يکی هم آبی دردست بگيريد. يکی از نوشتارها را به دلخواه خود گزينش کرده و بخوانيد. جلوی هر واژه پارسی يک نشانه آبی و جلوی هر واژه تازی(عربی) يک نشانه سرخ بگزاريد و پس از خواندن يک رويه نشانه های آبی و سرخ را بشماريد. خواهيد ديد که کمابيش هشتاد در سد از واژه ها با مداد سرخ نشانه گزاری شده. آزمايش ديگری هم باز بشما پيشنهاد ميکنيم : کوشش کنيد برای هر واژه تازی که نشانه سرخ گزاشته ايد واژه برابر پارسی آنرا پيدا کنيد. خواهيد ديد که دست کم برای 95 در سد از واژه های تازی که در آن نوشتار بکار برده شده، ميشود واژه پارسی برابر آنرا پيدا کرد. اگر امروز فردوسی بزرگ از گور خود بلند ميشد و يکی از اين نسکها يا روزنامه ها را ميخواند، گريان گريان باز بگور خود بازميگشت و شايد ميگفت " تفو بر تو ای چرخ گردون تفو".
فردوسی با چشمان خود ميديد که کاخی را که او با سروده های خود گزند ناپزير می پنداشت، که باد و باران هم توانايی ويران کردن او را نداشت چگونه بدست دوست نمايان نا آگاه در جامه دلسوزی با فرنام های " نويسنده " يا " روزنامه نگار "يا از همه بد تر « آموزگار زبان پارسی» تيشه بر ريشه اش زده ميشود. او خواهد ديد که چگونه اين بيچارگی فرهنگی و نا آگاهی، منش ايرانی را در هم شکسته و از او آفريده ای پاره پاره شده، سرگردان و گدامنش ساخته است. واژه گدامنش براستی زيبنده اين دسته از " نويسندگان " است. چون " آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا می کرد ".
آيا اين " نويسندگان " می دانند که با گدائی از زبان عربی و با بکاربردن هر واژه تازی، يک واژه پارسی برابر آنرا به کشتارگاه می فرستند يا بزبان ديگر بدست فراموشی می سپارند ؟ آيا آنها می دانند که با اين شيوه " نويسندگی " واژه تازی را جا انداخته و واژه پارسی برابر آنرا نا آشنا به گوشها می گردانند ؟
اگر براستی آنها با آگاهی اين کار را می کنند پس " وای بر ما " و اگر هم از روی نا آگاهی است " بازهم وای بر ما ".
دکتر خسرو خزاعی ( پرديس )

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 18:27:55 +0000
گزشته ی ما آينده ما ست http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=339%3A2011-05-21-18-25-58&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=339%3A2011-05-21-18-25-58&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=  گزشته ی ما آينده ما ست

اين پيامی است که کانون روزانه به هموندان خود ميدهد و از آنها ميخواهد که مرز ميان فرهنگ گزشته و فرهنگ فردا را در هم شکسته و آيئن باستان را از زندان " باستانی " خود آزاد کرده ، آنرا از گرد و خاک زمانه پاک نموده و به سده بيست و يکم بياورند و در آن زندگی کنند.

بهترين مغز های ايران از فردوسی و حافظ و خيام و مولانا گرفنه تا پژوهشگران و انديشمندان امروزی همه به اين نتيجه رسيده اند که تنها در اين راستا ست که ايرانيان و مردمان کشورهای آسيای ميانه ميتوانند هويت در هم شکسته خود را از نو بازسازی نموده ديدگاه خود را به جهان هستی گسترش داده و سرهای خود را در دنيا بلند نگاه دارند.

برای رسيدن به اين هدف « کانون اروپايی برای آموزش جهان بينی زرتشت» - که پيش از هر چيز کانونی است فرهنگی، خرد گرا و آزادانديش - از آغاز بنيانگزاری خود روزانه کوشش کرده تا فضائیرا بوجود بيا ورد که در راستای آن دانشی را که پدران و مادران ما به دليل کورگرائی اجتماعی و فرهنگی نتوانستند دريابند و به فرزندان خود بياموزند به آگاهی نسل جوان برساند.

کانون تا به امروز يعنی 3 نوامبر 2005 ، 438 هموند دارد که حق عضويت خود را پرداخته و برگه هموندی برای آنها صادر شده. 63 در سد از هموندان کانون ايرانی هستند و 37 درسد ديگر اروپائی میباشند. سن متوسط ميان ايرانيان کمابيش 28 سال و ميان اروپائيان کمابيش 50 سال است. بيش از 90 درسد از بودجه کانون از سوی دهش کنندگان وهموندان سخا.تمندی که خارج از بلژيک هستند و بيشتر در کشورهائی مانند امريکا، اسپانيا، فرانسه و کانادا ميباشند تا مين ميشود. کانون سپاس بيکران خود را به اين دلباختگان راستين فرهنگ ايران ارمغان ميکند. نام آنها برای هميشه در کانون ثبت خواهد بود.

گزارشهای کانون همراه با سرنامه و نوشتار های ديگر هر ماه در ماه نامه کانون بنام « نامه ماه» چاپ ميشود که برای مشترکين فرستاده ميشود.

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 18:24:46 +0000
سرنامه http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=338%3A2011-05-21-17-39-42&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang= http://www.gatha.org/index.php?option=com_content&view=article&id=338%3A2011-05-21-17-39-42&catid=25%3Athe-project&Itemid=68&lang=  سرنامه

از دکتر خسرو خزاعي ( پرديس)، رستاخيز نوين ايران و راه به پيروزي رساند آن

چکیده ای از سخنرانی مهم دکتر خسرو خزاعی ( پردیس ) در يونسکو در پاريس

د کتر خسرو خزاعی : شورش زرتشت بر ضد دينی که در آن بدنيا آمده بود

از دکتر خسرو خزاعی(پردیس)؛ دروغهای تاریخی و شیادان حرفه ای

زرتشت و فردریک نیچه از دکتر خسرو خزاعی - پرديس

 بیاد دکتر کورش آریا منش

دکتر خسرو خزاعی ( پرديس) ؛ چرا ایران عرب نشد؟

 هفت سين چيست؟

دکتر خسرو خزاعی (پرديس)؛ دکتر کوروش آريا منش کی بود؟ مرگ يک ابر مرد و زايش يک استوره؛ تاريخ ترور 27 می 1996

دکتر خسرو خزاعی ( پرديس) گاتها: سروده های اهورائی زرتشت

دکتر خسرو خزاعي ( پرديس): چرا آیین زرتشت سراسر ایران را خواهد پوشاند

« گزشته ی ما آينده ما ست»

دکتر خسرو خزاعی (پرديس); کشتار واژه های پارسی هر روز گسترده می شود

اهورا مزداخدايی که جهان را بر پايه های خرد آفريد و ابزارهای خوشبختی را به جهانيان ارمغان کرد.

پرسشها و پاسخهای بنيادين درباره آيين زرتشت

میلیونها زرتشتی در جهان که نمیدانند زرتشتی هستند !

زرتشت ، کوشندگان سياسی و بازسازي جامعه ايرانيان برون مرزی

]]>
info@gatha.org (Administrator) The Project Sat, 21 May 2011 17:37:32 +0000